قهرمان اصلي اين داستان دختري است به نام كاترين مورلند؛ چهارمين فرزند از ده فرزند خانوادهاي پرجمعيت كه افراد آن به مقدار فراوان از قدرت فكرى، نيروى بازو و مساعدت همديگر برخوردارند. پدرش فردي سرشناس، نسبتاً متموّل و مرد محترمى به شمار ميرود و مادرش، زنى سرشار از احساسات درونى، خوشاخلاق و برخوردار از همهي صفات نيكوست. او پيش از آن كه كاترين متولد شود سه پسر به دنيا آورده و پس از تولد كاترين همچنان از سلامتى كامل برخوردار بوده و مىزيست تا شش فرزند ديگر نيز به دنيا آوَرَد، شاهد بزرگشدن آنها باشد و از زندگى كردن در كمال سلامت بهرهمند شود. اعضاي خانواده مورلند، آدمهاى بسيار سادهاى هستند و سادگى كاترين در طول سالهاي متمادى جوانى زندگى او به خوبى نمايان است. اما در طي جرياناتي كه براي كاترين پيش ميآيد از او شخصيتي كاملاً متفاوت با آنچه او در ظاهر در زندگى اجتماعي، با شخصيت پدر و مادرش، ويژگىهاى فردى و تمايلات باطنياش برخوردار است، در وجودش نمايان ميسازد؛ داشتن خصوصيات يك زن قهرمان و ...چكيدهاي از متن: از مشاهده كاترين مورلند هيچكس گمان نمىبرد كه خصوصيات يك زن قهرمان را با خود همراه داشته باشد. موقعيت او در زندگى، شخصيت پدر و مادر، ويژگىهاى فردى و تمايلات باطنياش، تماماً تضادى را با ظاهر او آشكار مىساختند.
هنوز نظر کاربری وارد نشده است