بعد از قتل اميركبير، در حكومت ناصري بينظمي زيادي برپا شد تا اينكه خود شاه به همراه شخصي به نام مليجك، از خواجههاي مورد اعتمادش، امور قصر و خارج آن را به عهده گرفتند. ناصرالدين شاه در اين دوران به شدت به عيش و نوش ميپرداخت و بارها در مجالس مختلف گفته بود: «كاري ميكنم كه تعداد زنان حرمسرايم از جدم فتحعلي شاه بيشتر شود.»
در همين راستا، تعداد دقيق زنان عقدي و صيغهاي او معلوم نبود و تعداد كنيزان و خواجهها نيز از هزار ميگذشت و در قصر شهركي كوچك به وجود آمده بود بهنام «حرمسرا»! ادارهي اين شهرك به جز مخارج آن، كه باعث خاليشدن خزانهي مملكت ميشد، از لحاظ كنترل ناموسي هم بسيار دشوار مينمود.
بخش اول اين كتاب كه آغاز عشرتهاي ناصري ميباشد، دلدادگي شاه و زيركي «جيران» موضوع بحث بوده كه با قلم تواناي «لطفاله ترقي» زمينناگذاشتني گشته است. ليكن در بخش دوم، قلم شيوا و سليس «حسين لعل»، با به پردهكشيدن اسارت زنان در دام حرمسرا و خيانتهاي ايشان، رماني زيبا و پُرالتهاب را خلق كرده است.
هنوز نظر کاربری وارد نشده است