اولين رمان بلند از دافنه دوموريه است كه او را در اروپا از يك روزنامهنويس به يك رماننويس برجسته تبديل كرد، كه البته سالها بعد با نوشتن رمان "ربه كا" جهاني شد. اين اثر رمانتيك همچون ديگر آثار اين نويسنده، با محوريت يك زن آغاز ميشود. او عاشق دريا و دريانوردي است و با جريانات عاشقانهاي كه پيش ميآيد هيجان عاطفي داستان را دوچندان ميكند. چكيدهاي از متن: مه سفيد، هراسها و ترديدهاى زندگى روزمره و به همراه آنها همه تكاليف آزاردهنده و رفتارهاى مبهم مردمان ساده را در خود غرق مىساخت. اينجا روى تپه غبارى ديده نمىشد، سايهاى وجود نداشت و تنها گرماى آرامشبخش آفتاب نيمروز احساس مىشد. اينجا آزادى وجود داشت كه به "پلين" تعلق داشت، آزاديى كه جزئى از هوا و دريا بود، مانند تكانهاى خوشحال برگها در پاييز، و بالزدنهاى محتاطانه يك پرنده.
هنوز نظر کاربری وارد نشده است