از جمله آثار جذاب و آموزنده نويسنده است. داستان از فراز و نشيبهاي زندگي پسر روستايي حكايت ميكند كه براي دست يافتن به اهدافي كه آرزومندش است با ناملايمات دست و پنجه نرم ميكند و ... چكيدهاي از متن: آن شب با وجودی که خیلی خسته بودم، اما خوابم نمیبرد. بعضی از شبها از شدت خستگی نمیتوانستم لحظهای آسوده بخوابم و آن شب هم یکی از آن شبهایی بود که خستگی و سرما و گرسنگی توأماً ناراحتم میکرد. ساعتها در رختخواب از این دنده به آن دنده شدم تا این که بالاخره خواب به سراغم آمد... در رؤیاهای شیرین و خوش فرورفته بودم که یکباره متوجه شدم دستی به شدت مرا تکان میدهد، صدای مادرم را شنیدم که مرا به اسم صدا میزد.
هنوز نظر کاربری وارد نشده است